پاکبازان

ساخت وبلاگ
به نام خدا...الان اگر خدا و شیطان بیایند و یک نگاهی به این بچه های حضرت قابیل بیندازند شیطان سرش را بالا نمی گیرد و سینه اش را جلو نمی دهد؟ آن رجز "فتبارک الله احسن الخالقین !" برای همین ها بود؟ یا برای قربانیان بی دفاع این ها؟ برای آن تنهایانی که هنوز ناله دردشان را از اعماق سیاه این چاه ویل تاریخ می شنویم یا این همج الرعاها که از زور خوشی ترکیده اند و در ته چاه سر به مرگ شان را گذاشته اند و خسبیده اند؟!خدا خودش می داند که نتیجه این بازدید چه خواهد بود و از این است که دلش بار نمی دهد که قدمی به این آدمستان زشت و بد و کثیف بگذارد .حتی نگاهی هم به این طرف ها نمی کند.این کلوخ آلوده را با حشراتی که بر آن چسبیده اند در این فضای لایتناهی رها کرده است و به خودش واگذاشته است.این است معنی "بخود وانهادگی" آقای سارتر ،یا حرف لوکرس که می گفت خدایان به ما کاری ندارند یا مترلینگ که می گوید: "همین که انسان را آفرید دست از کار و حتی دخالت در کارها کشید و کارها را به انسان واگذاشت."البته آنجور که من معنی می کنم درست است نه آن جور که آنها فلسفه می بافند‌.آن ها می خواهند این حقایق را مایه ای برای پیغمبر بازی های خودشان سازند و از آن برای "ارشاد خلق" و بنیاد "اخلاق"و مذهب مصلحت آمیز و ساختن نصایح مشفقانه ی بشر دوستانه شان سوء استفاده کنند که مثلا این که خدا زمین و زمان و آدمهایش را ول کرده برای تفویض رسالت خدایی خویش است به "انسان" ! وگرنه این معنی دارد که خداوند عالمی بیافریند و با هزار آرزو و آرمان آدمی که معجزه خلقت و هنر خدایی خویش است بسازد و از روح خودش در او بدمد و بعد او را و همه چیز را ول کند و برود دنبال کارش؟ دنبال چه کار؟ لابد دیده است که چیزی از آب در نیامد که ولش کرد.دید که این لج پاکبازان...
ما را در سایت پاکبازان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pakbazano بازدید : 40 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 0:59

به نام خدا...چه می دانم؟ شاید این فرشته هایی که این شبه آدم ها را درست می کنند واقعا غرض خاصی هم نداشته باشند ولی لااقل این هست که اگر هم توطئه ای در کار نباشد این ها کنتراتی کار می کنند،تقلبی کار می کنند، نمی دانم،شاید زورکی و اجباری کار می کنند‌، یا خدا روزمزدشان نکرده،کارمزدی کار می کنند، یعنی هر راس آدم که بسازند مثلا یک قران مزدش را می گیرند ، یک قران؟ چه خبر است؟! چهار پول ، نیم عباسی ،یک غاز،این است که تمام هم و غم شان زیاد درست کردن است،بالا بردن "سطح تولید"است.حالا هر جور شد، هر چه از آب درآمد! رقابتی که در کار نیست،عرضه و تقاضا و انتخابی که در این بازار نیست، وانگهی مگر مایه اصلی اش چیست؟ خود خدا صاف و پوست کنده بارها در تورات، در قرآن فرموده است: "گِل، خاک، لایه ته نشین شده، گل و لای سیل،لجن بدبو و گند" خوب از گل و لای و لجن مگر می خواهی چی از آب در آید؟من از روی همین آدم هایی که درست می کنند و هر روز خر ار خروار هی می دهند بیرون فهمیدم که آن ها کارمزدی اند.تقلب می کنند‌، حتی توی همین لجن و گل و لای هم جنس آشغال می زنند.از مایه روح و احساس و عقل و زیبایی و آن بارقه ی قدسی اهورایی می دزدند،کش می روند و ریش و چربی و روده و شکمبه پر شده و استخوان و پوست و پشم و قازوراتش را زیادتر می کنند.آن اوایل باز کارهای بهتری بیرون می دادند،هر چه میگذرد بدتر می شود؛ مگر نمی بینی؟حتی بعضی هارا همین جوری نیمه کاره می دهند بیرون ! هنوز اعضای یدکی اش را درست به هم نبسته اند و جوش نداده اند و پیچ و مهره هاش را سفت نکرده اند ول می کنند رو زمین.بعضی ها اطاق شان را که می سازند، خالی می آورند به بازار!غالبا یادشان نیست که لااقل یه قطره عقل و شعور و عاطفه و فهم و ظرافت و انسانیت و روح توی ا پاکبازان...
ما را در سایت پاکبازان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pakbazano بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 0:59

به نام خدا...مثلا ،یارو می بینی مرد است،کت و شلوار و ریش و سبیل و اِهن و تلوپ و صدای دورگه و کلاه شاپو و اسم مذکر و حتی زن و بچه و با این همه قرائن مثبته و دلایل مویده ی ذکوریت و رجولیت اش، بعضی احساسات زنانه دارد! مقصودم بعضی انحرافات جنسی نیست، نه، آن ها که کار فکاهی نیست، آن را خود این ابناء قابیل ابتکار کرده اند، صحبت از شوخی فرشتگان است که گاه آدم عوضی می سازند و گاه آدم خنده دار که مثلا مرد است، قر و غمزه می کند ، ناز می کند ، زیر ابرو برمیدارد، از عیالش در منزل کتک می خورد و از فرط"نجابت" هیچ عکس العملی نشان نمی دهد، فقط می رود گوشه ای یواش یواش ، به طوری که شوهر مونثش متوجه نشود و باز کنکش نزند گریه می کند ، و یا می رود پیش جاری سبیلو ، و یا آبجی ریشدار یا برادر یا همسایه یا همکارش درددل می کند، یا می نشیند و ساعت ها غیبت می کند، یا در برابر رقیبش ، دشمنی و حسدهای ملاباجیانه می ورزد و علیه همکار اداری اش هووگری می کند و برای از پا انداختن اش به جادو و جنبل متوسل می شود ، می رود پیش بزرگتر محله یا داش محله یا سرپرست خانواده از دستش شکایت می کند ، چغلی می دهد ، دروغ و راست سرهم می کند و پُرش می کند، پیشش گریه می کند و آه می کشد و وقتی دید اوقات او از دست طرف تلخ شد ، توی دلش قند آب می کند، دلش غنج می زند ، اگر هیچ کار از دستش ساخته نبود ، کتاب دعا برمیدارد و با دلی شکسته می رود به حرم و دخیل می بندد و زارزار اشک می ریزد و همکارش را نفرین می کند ،برای مرضش، تصادفش ، عزلش نذر می کند ، قربانی می کند...یا همیشه توی زندگی دنبال یک سرپناه ، آقابالاسر ، تکیه گاه ،یک "مرد زندگی" می گردد و گاه حالات مشخص و روشنی را در خود احساس می کند ، از قبیل برحی حالات "ماهانه" که در این ها س پاکبازان...
ما را در سایت پاکبازان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pakbazano بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 18 بهمن 1402 ساعت: 0:59

کِلکِ مشکین تو روزی که ز ما یاد کندبِبَرَد اجرِ دو صد بنده که آزاد کندقاصدِ منزلِ سِلمی که سلامت بادشچه شود گر به سلامی دلِ ما شاد کند؟امتحان کن که بَسی گنجِ مرادت بدهندگر خرابی چو مرا، لطفِ تو آباد کندیا رب اندر دلِ آن خسرو شیرین اندازکه به رحمت گذری بر سرِ فرهاد کندشاه را بِهْ بُوَد از طاعتِ صدساله و زهدقدرِ یک ساعته عمری که در او، داد کندحالیا عشوهٔ نازِ تو ز بنیادم بُردتا دگرباره حکیمانه چه بنیاد کندگوهرِ پاکِ تو از مِدْحَتِ ما مُستَغنیستفکرِ مَشّاطِه چه با حُسنِ خداداد کند؟ره نبردیم به مقصودِ خود اندر شیرازخُرَّم آن روز که حافظ رَهِ بغداد کندبرچسب‌ها: حافظ پاکبازان...
ما را در سایت پاکبازان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pakbazano بازدید : 21 تاريخ : سه شنبه 10 بهمن 1402 ساعت: 19:58